Long live free and united Balochistan

Long live free and united Balochistan

Search This Blog

Translate

"سوته دلان"
داستان دردآور محرومترین قشر جامعه بلوچستان که در سرزمین آبا و اجدادی خودشان، توسط "بیگانگان" غیربومی به "غیر خودی" و "غریبه" بودن محکوم و محروم شده اند. و از شناسنامه و یارانه و آموزش و بهداشت و بقیه امکانات دولتی و تسهیلات از جمله سفر و غیره محروم هستند.
بلوچ نقاد هم به این پیرمرد نگونبخت قول داد که این ویدئو را در صفحه فیسبوکی استاندار بگذارد تا صدای او را بشنود.https://www.facebook.com/100013492440458/videos/128709320922149/
-1:57
‏۶۲۹‏ بازدید
پسندنمایش واکنش‌ها یبیشتر
نظر

تبعیض و بیعدالتی آموزشی در بلوچستان بیداد می کند

تبعیض و بیعدالتی آموزشی در بلوچستان بیداد می کند
در حالیکه بیش از نود هزار کودک بلوچ از تحصیل محروم هستند و مدارس کپری و مخروبه در بلوچستان فراوان هستند، امروز صبح محمدباقر نوبخت رئیس سازمان برنامه و بودجه کشور بزرگترین مجتمع آموزشی استان(مجتمع آموزشی حیات طیبه) در زاهدان را افتتاح کرد. در این مدرسه عمدتا دختران غیربلوچ (بیش از ١٥٠٠ دانش آموز ) تحصیل خواهند کرد. ١٢ میلیارد تومان از بودجه آموزشی استان صرف این مدرسه بسیار مجهز با ساختمانهای آموزشی متعدد و آزمایشگاه، آمفی تئاتر، سالن ورزشی، محوطه و فضای سبز و غیره برای "غیربلوچها" شده است. یعنی به نام ما و به کام آنها.

سرنوشت یک جوان دانشجوی جاسکی )جاسک یک شھر در اب بخش از بلوچستان اشغالی است کہ در استان ھرمزگان قرار دارد) کہ توسط اطلاعات رژیم دستگیر و شکنجہ شدہ صرفا بہ خاطر اینکہ با استاد آخوند سر کلاس بحث کردہ!




اسلام پادگانه ۲۴ ساله , یک ادم معمولی مثل بقیه مردم روی کره خاکی دانشجوی دانشگاه ازاد، در رشته الکتروتکنیک در کنار درس کار میکرد به نقشه کشی و نقشه برداری در شرکت مهندسی مشغول بود همه مردم بهش احترام میذاشتن و حاجی صداش میکردن...، ادم زیاد اعتقادی نبودم ولی اعتقادات خاصی داشتم زیاد اهل دین و مذهب نبودم و به اعتقادات همه احترام میذاشتم همیشه خدا رو شکر میکردم که زندگی خوب و خانواده خوبی دارم من مسلمان سنی مذهب و بلوچ هستم در سال ۹۳ بازداشت شدم سن و سالی نداشتم ۲۲ سالم بود نمیدانستم چرا و چه دلیلی سه نفر ادم خشک که ته ریش هم داشتن که ازمن پرسیدن فلانی گفتم بله گفتن بریم تا جای و میایم کارت داریم گفتم شما گفت یک کار کوچکی است فکر کردم حتما کار نقشه کشی یا نقشه برداری دارن گفتم من با ماشین خودم میام شما جلو برید که منو بزور سوار ماشین خودشون کردن اول صبح بود هیچ کسی تو محله نبود دستبند زدن و سرم رو پایین گرفتن که گفتم جیکار داری میکنی که با کف دست به سرم ضربه محکمی زد بیست دقیقه تو راه بودیم که وارد یک ساختمان شدیم چشمم را بستن از راه پله بالا رفتیم منو داخل یک اتاق کوچک راها کردن که یکی شون که منو تا اتاق اورده بود گفت منتظر باش میایم باهات کار داریم باورم نمیشد جی شده فکر میکردم اینا کی هستن من کجام هنگ کرده بودم که یک ساعتی بعد یکی اومد که اولین حرفی بهم زد هیچ وقت یادم نمیره گفت تو وهابی هستی اشغال عوضی و شروع کرد با مشت به صورتم زدن من رو زمین افتادم نمیتوانستم مقاومت کنم که من همش میگفتم سنی ام که تو دهنم میزد و میگفت خفه شو سگ سنی وهابی خفشو میکشمت کشتن شما حلال است یک جا جمع شده بودم و تو سر و شکمم میزد و اذیت جنسی میکرد دیگه خسته شده بود با پا میزد بهم سه روز داخل این اتاق بودم هر روز بدتر میشد نمیدانستم جیشده چرا من اینجام چرا شکنجه میشم میگفتم شاید اشتباهی شده چندتا برگه اوردن روز سوم که امضا بزنم ترس داشتم از اینکه بگم چی هست و نخونده امضا بزنم که گفتم چی هست میخوام بخونم که دوباره شروع کرد به شکنجه و زدن با مشت و شوت که زود امضا کن دیگه تحمل نداشتم سه روز بدون اب و غذا بودم فقط اب توالت میخوردم امضا کردم دیگه تحمل نداشتم منو به دادگاه بردن دماغم با لب هام شکسته و پاره شده بود به شعبه اول بازپرسی از قبل انگار همه چیز اماده شده بود و فقط مناظر من بودن قاصی با اینکه دماغ و لب و دهن من را که دید پاره و شکسته است حرفی نزد و گفت که شما در دانشگاه تبلیغ وهابیت کردین و توهین به عتبات عالیات یعنی قبرپرستی و بر هم زدن نظم دانشگاه که من گفتم به خداوندی خدا که من کاری نکردم و دانشجوی معمولی هستم مثل بقیه و من سنی ام من کاری به وهابیت ندارم که منو از اتاق بیرون کرد که منو به بازداشگاه امنیت اطلاعات بردن که من دو روز اونجا بودم همش میگفتم خدایا خودت به کمکم برس هیچ کس رو ندارم من بی گناهم کاری نکردم نمیدانم به چه گناهی اینجام که من با وکیلی که خانواده ام گرفته بودن و دلال یا(پارتی باز ) که پیدا کرده بودن من با وثیقه ملکی ازاد شدم،یک هفته قبل از بازداشت شدنم در دانشگاه که کلاس داشتم با استاد معارف که امام جمعه شهری که من دانشگاه بودم هم بود که استاد سر کلاس درس شروع کرد به توهین به اهل سنت که اینا وهابی هستن و جیره خوره عربا هستن و بلوچهای ادمکش هستن و اینا اصل وهابیت هستن که من فقط در همین حد جوابش رو دادم که از کجا و چه منبعی این حرفا رو میزنی من یک بلوچ هستم سنی هم هستم اصلا دینی به عنوان وهابیت نداریم و تو داری بمن توهین میکنی و تو هیچ اطلاعاتی در مورد دین نداری چرا الکی توهین میکنی که من بعد یک هفته بازادشت شدم چه شکنجه های که شدم ،از دانشگاه اخراج شدم و هم از محل کارم ،نمیدانستم جیکار کنم همش استرس داشتم که دادگاه جی میشه برام منی که هیچ کاری انجام نداده بودم جرائت هیچ کاری رو نداشتم همش به خودم میگفتم خدایا من چه کار اشتباهی کردم که اینطور باید سرم بیاد و این تقاصش باشه از شهری که زندگی میکردم رفتم و یک خونه تو فاصله ۷۵ کیلو متری از شهرم گرفتم و تنها زندگی میکردم و اخر هفته ها به خانواده ام سر میزدم و بعضی وقتا که جماعت تبلیغ که به شهرم میومد شرکت میکردم و چند روز یا هفته ای که میموندن و دعوت به دین و یکتا پرستی میدادن، همیشه میگفتم که فقط درس بخوانید حتی در خارج از ایران میدونم فشار ها همیشه برای بیرون کردن و اخراج دانش اموزان و دانشجویان اهل سنت و بلوچ هست تعبیض زیاده حتی یک کارمند تو قوه قضایی و اورگان های بالا نیست ،بعد از ازادیم همیشه مورد فشار بودم هفته ای یکی دوبار بهم از اداره اطلاعات زنگ میزدند تهدیدم میکردند دیگه صبر و تحملم بریده بود که چرا دست از سرم برنمیدارن...که دوبار در سال ۹۴ بازداشت شدم شب بود منو از ماشینم پیاده کردن داشتم میلرزیدم سوار ماشین خودشون منو کردن و یکی سوار ماشین من شد نزدیک به ۴۰ دقیقه ای تو راه بودیم که وارد یک ساختمان یا خونه ای شدیم به محض اینکه از ماشین پیادم کردن یک مشت به صورتم خورد چشام تار شد فکر کردم چشمم ترکید اصلا با چشمم نمی دیدم گفتم کور شدم منو به یک اتاق کوچکی بردن مثل اتاق قبلی نبود منتظر بودم که هر لحظه ای میان ولی نیومدن چشم درد و سر درد داشتم دیوانه میشدم که فردا ظهر بود که دو نفرشون اومدن رمز گوشیام رو میخواستن که بهم گفت رمز گوشیت رو بزن که منم دادم ساعت گوشی اصلا یادم نمیره که ۱۲.۳۹ دقیقه بود گفتم من کاری نکردم که رفتن بعد ۲ساعتی یکی شون اومد چندتا خرما با پنیر بهم داد که گفت همکاری کنی و هر جی گفتیم انجام بدی اینجا بهت بد نمیگذره گفتم بخدا من کاری نکردم گفت میدونم چند روزی مهمان ما هستی ازادت میکنیم،شب بود تاریک که فقط چراغ بیرون کمی داخل رو روشن میکردم که یک نفر اومد به داخل اتاق یا سلول جوان بود دستبند به دستام زد و گفت اگه صدات در بیاد خفه ات میکنم که شلوار پام رو اومد بکشه پایین که نذاشتم شروع کرد با مشت و پا زدن التماسش میکردم که تو دهنم میزد و میگفت خفشو سگ کثیف وهابی الان اگه خفه نشی همه بچه ها میان باهم ترتیبت رو میدیم همش مقاومت میکردم گفتم مردنم بهتره تا شرافتم بره دیگه نمیتونستم نفس بکشم دیگه نای مقاومت نداشتم خودش هم خسته شده بود روم خوابید و بهم گفت خورده ات میکنم که واقعا خوردم کرد و بهم چندین بار تجاوز کرد شب سیاهی بود از خودم بدم میومد فقط دنبال مرگ بود میخواستم خودکشی کنم دیگه هیجی برام مهم نبود نمیدانم چه ساعتی بود که یک نفر دیگه اومد شروع کرد به تهدید و فوش دادن نمیدانستم از من چه میخواستن ۶ شب سیاه رو داشتم و هر شب برام سیاه تر میشد و بهم تجاوز میکردن روز ششم بود که با یک پوشه ابی رنگ که روش نوشته بود خیلی محرمانه از من هیچ بازجوی نکرده بودن گفتم جی هست گفت امضا کن ترسیده بودم امضا نکردم گفتم منو بکشید دیگه چیزی برام مهم نیست که شروع کردن به مشت و لگد زدن پس جی سگ سنی وهابی فکردی نمیکشیمت یک دسته کلید دستش بود که گفتش امضا کن زود باش دستام رو مشت کرده بودم امضا نکنم که با اون دسته کلید که چیزی مثل تیغ داشت رگ دست چپم را از چند جا زد همش دنبال امضا گرفتن بود منم میگفتم بکشیدم امضا نمیکنم ،که شروع کرد به تهدید خانواده ام که میگفت همشون رو یکی یکی میارم اینجا و رفت که گفتم امضا میکنم نمیدانم جی بود ولی فکر کنم پنچ برگ میشدن رفت بعد از چند ساعتی اومدن منو دستبند زدن چشمام رو بستن و به دادگاه بردن عصر بود هیچ کس داخل دادگاه نبود فقط قاضی شعبه اول دادیاری که حتی قاضی یا دادیار نگاه هم بهم نکرد و هیچی ازم نپرسید که منو بیرون اوردن از اتاقش انگار همه چیز از قبل اماده شده بود منو به بازداشتگاه امنیت اطلاعات بردن که یک شب تو این بازداشتگاه بودم
که صبح منو به زندان بردند نمیتوانستم رو پاهام وایسم هیچ کس ازم خبری نداشت




منو به بند قرنطینه بردن اول موهام رو زدن بعد مسول بند که دستم را دید منو برد درمانگاه زندان و بخیه زد هیچ حرفی با هیچ کس نمیزدم فقط ارزوی مرگ میکردم یه مرده متحرک بودم چشمم سیاه شده بود و خون لخته کرده بود از داخل پاره شده بود، یک نفری به اسم عباس بهم کارت تلفن داد گفت زنگ بزن به هر کسی که میخوای فقط به عموم زنگ زدم گفتم من زندانم حالم اصلا خوب نیست و قطع کردم تو نماز خونه فقط نشسته بود بعضی میومدن حرف میزن که از کجای جرمت چیه ناراحت زندان نباش ولی اونا از دل من خبر نداشتن به خانواده ام اجازه ملاقات نمیدادن وضعیتم رو به خانواده ام گفتم که چشمم ترکیده رگ دستم رو زدن که مادرم نامه نوشته بود به انتقالم به بیمارستان و پزشکی قانونی که اجازه نمیدادن و قاضی قبول نمیکرد چند روزی گذشته بود که یکی از مسولین زندان اومد بهم گفت که اماده باش میخوایم تهران ببریمت هیچ حرفی نزدم منتظر بودم که چه چیزی دیگه میخواد سرم بیاد دیگه برام مهم نبود من پانزده روز تو زندان بودم که با مبلغ زیادی که که خانواده ام رشوه داده بودن و با وثیقه ازاد شدم که همون شب که ازاد شده بودم از اطلاعات بهم زنگ زدن که گفت خودت بیا ببینمت گفتم من مریضم و خونه نیستم گفت میدونم کجای خودت بیا یا قبل از این بیام دنبالت ببریمت که مجبور شدم برم کنار ساحل بود بهم گفت زندان خوب بود هیچ حرفی نزدم و گفت هر روز بهت زنگ میزنم امار کل شهر و مردم رو میخوام فرداش از شهرم رفتم خواستم خودکشی کنم میترسیدم سر خانواده ام جی میاد جرائت نداشتم میلرزیدم...چند روز بعد دکتر رفتم برای چشمم که گفت عفونت کرده باید عمل کنی یا کور میشی که عمل کردم چند ماهی از خونه بیرون نمیومدم تنها زندگی میکردم و هر هفته از اطلاعات بهم زنگ میزدند تا این که هر دو پرونده برای یک شعبه به فاصله هشت روز امد نمیدانستم جیکار کنم چه حکمی قراره برام صادره بشه وکیل همش میگفت پرونده هات خرج دارن من نمیتوانم کاری کنم اتهامات سنگینی داری تو تا پرونده است به اتهامات تبلیغ علیه نظام سخنرانی به زبان بلوچی و تهمت به مامورین و نظام جمهموری اسلامی تبلیغ وهابیت توهین به عتبات عالیات و قبر پرستی و بخش عکس ریس جمهور سابق احمدی نژاد با مادر هوکوچاوز برو خدا رو شکر کن که با وثیقه ازادی نمیدانستم جیکار کنم فرار کنم یا وایسم دادگاه اولم دوباره چشمم رو عمل کرده بودم و نرفتم که از اطلاعات روز دادگاه زنگ زدن که دادگاه نرفتی میخوای بیایم ببریمت اگه جرائت و پا نداری نمیدانم چرا من اینقد مهم بودم براشون، که من مجبور به فرار از شهرم شدم، خیلی دارم تهدید میشم هم خودم هم خانواده ام




32 people killed 100+ abducted in three days Pakistans military operation in Dera Bugti & Naseerabad districts occupied Balochistan

32 people killed 100+ abducted in three days military operation in Dera Bugti & Naseerabad districts
32 people killed 100+ abducted in three days military operation in Dera Bugti & Naseerabad districts 0 By brp on September 12, 2016 News Dera...
BALOCHREPUBLICANPARTY.COM




 جار:
دلپدردی هبرے منا رست کہ واجهین استاد پروفیسر عبدالله جان جمالدینی بیران بوته هاوند مه وتی گلباگین بهشت جاگہ دیات گون نیک این کارپدان واجهی نام نمیران انت.
عبدالسلام بزرگ زاده بیست و نهم شهریور ۱۳۹۵ شمسی

................. ........... .......... ..................شادروان استاد پروفسورعبدلله جان جمالدینی بلوچ نویسنده بیش از صد کتاب و هزاران مقاله در مورد بلوچ و بلوچستان بود و آثار ارزشمندی از وی بجا مانده این استاد کامل دانشگاه کویته بلوچستان بیش از نیم قرن از عمر خویش را صرف تحقیق ،پژوهش و تدریس در دانشگاه کرد و با تربیت هزاران دانشجو که هر کدام از این دانشجویان و شاگردان ایشان خود از اساتید برجسته و نام آوران بلوچستان هستند خدمات بسیار ارزنده ای به جامعه بلوچستان ارایه داد و فقدان وی خسارت سنگینی به جامعه بلوچستان است ایشان نوه دختری شوکت الملک بیرجند است خداوند مغفرت نماید و جایش در بهشت برین باد یادش گرامی و نام نیک وی همیشه در قلب مردم بلوچستان در ایران ، پاکستان ، افغانستان و سراسر جهان جاودان و در دفتر تاریخ ماندگار است روحش شاد باد.
عبدالسلام بزرگ زاده


Balochistan is now officially an arrow in India’s quiver against Pakistan

India-Balochistan-Pakistan-Nawaz Sharif-Afghanistan-Kashmir-Human rights-India-Narendra Modi-UN
There are four ways of dealing with a recalcitrant rival, according to Chanakya, the ancient Indian political philosopher and economist. They are saam, daan, bhed, and dand, roughly translating into talks, material offers, division, and punishment.

After decades of trying the first, talks, India seems to have decidedly opted for the third strategy, bhed, with regards to Pakistan over its inclination to nose around in Kashmir. The entity India has chosen to focus on is Balochistan, a particularly restive, mineral-rich region that is also the neighbour’s largest province.

“This is a country (Pakistan), which has systematically abused and violated the human rights of its own citizens, including in Balochistan,” Ajit Kumar, India’s ambassador and permanent representative to the United Nations (UN), said on Sept. 14.

With this statement, India has for the first time ever raised the Balochistan issue at the UN—officially including it in the country’s foreign policy armoury.

Pakistan has a brutal human rights history in that province, which borders Afghanistan and Iran. Balochis have been demanding independence for decades and so far thousands have gone missing,mostly following Pakistan’s military interventions.

India, from now on, will talk for the Balochis.

Indications of this shift in approach came a few days before India’s 70th Independence Day, when prime minister Narendra Modi referred to Balochistan. Then, during his annual Independence Day speech on Aug. 15, Modi again mentioned the love and admiration he received from Balochis.

But back then, these references appeared to be a tit-for-tat for Pakistan’s stand on Jammu and Kashmir, which had been on the boil for two months by then following the killing of Burhan Wani, a terrorist. New Delhi believes Pakistan is directly involved in inciting anti-India uprisings in the state. By invoking Balochistan, experts believed Modiwas reminding Pakistan of its own internal troubles.

Two months later, India has made its intentions loud and clear. “New Delhi appears to have decided that the only way to deal with Islamabad is to play offence, not defence,” Sadanand Dhume, a resident fellow at the Washington DC-based American Enterprise Institute (AEI), said. “By raising the Balochistan question, India is signalling that it no longer believes that talks with Pakistan can be productive at this point.”

India’s concern for Balochistan

New Delhi’s interest in Balochistan may not be entirely new.

For decades, Pakistan has accused India of meddling in the region and its separatist insurgency. In fact, in February 2014, just three months before he was appointed India’s national security advisor, Ajit Doval tacitly acknowledged this. “You do one more Mumbai, you lose Balochistan,” he said. Doval was referring to Pakistan’s involvement in the 2008 Mumbai attacks, which killed over 172 people and injured over 300.

“My sense is that India wants to push back against this narrative of Indian meddling by centering attention on what the Pakistanis themselves have done there (Balochistan),” Michael Kugelman, a senior associate for south and southeast Asia at the Washington DC-based Woodrow Wilson International Centre for Scholars, said.

In any case, the Balochistan issue may not really need an Indian role to simmer. Pakistan has done enough to earn the wrath of generations of Balochis.

Since British India’s partition in 1947, there have been five uprisings in Balochistan against the state of Pakistan. They began right after the Pakistani army moved in to enforce Balochistan’s accession in 1948. The region had wanted to remain independent and Pakistan’s founder, Muhammad Ali Jinnah, even promised this to the monarch of Balochistan, Mir Sir Ahmad Yar Khan Ahmedzai. Jinnah, however, backed out and asked his army to annexe the province.

Ever since, the Pakistani state has brutally suppressed the political aspirations of the Balochis.

“Thousands are disappearing due to Pakistan’s use of the military against its own people. The fact is, Balochistan is destabilising the region and this instability is spreading across borders. Hence, India needs to act in the larger interest of the region,” G Parthasarathy, a former Indian high commissioner to Pakistan, said.

Chinese checkers and isolation

In August, after Modi first mentioned Balochistan, UK-based Baloch activists came out in his support. They had finally got some international attention.

Through frequent mentions of human rights violations in Balochistan, India will now look to isolate Pakistan globally. “The current diplomatic offensive signals a change towards a more cost-effective strategy, directed at isolating Pakistan internationally instead of becoming entangled in another proxy conflict,” Constantino Xavier, an associate at Carnegie Endowment for International Peace India, said. “Especially in the US, as Obama prepares to leave, the growing sense is that Pakistan has become more of an obstacle than a facilitator to find a settlement in Afghanistan.”

Then there is the China factor, too.

The Balochi activists hailing Modi’s statement in August were seen protesting outside the embassy of China, Pakistan’s all-weather friend, in the UK. They were marking their opposition to the China-Pakistan Economic Corridor (CPEC), a collection of projects funded by China to improve infrastructure in Pakistan. The CPEC passes through Balochistan.

“At a strategic level, India also recognises that by internationalising the Balochistan issue it is increasing the costs for the China-Pakistan Economic Corridor,” said Xavier. Beijing is currently in the midst of pouring a staggering $46 billion into the CPEC.

One of the biggest such projects in Balochistan is the Gwadar port. China is building this to connect its mainland to the Indian Ocean through the Karakoram range so that it can reduce its dependence on the Malacca Straits, a region where it faces rising hostility.

So, will India go the whole hog at some point of time in future and seek Balochistan’s independence? The jury is out, but as of now, this seems unlikely.

For all of Pakistan’s brutality there, the US has made it clear that it doesn’t support Balochistan’s independence.

More importantly, even Iran, which shares the border with Balochistan, isn’t likely back the idea, because that would mean unrest within Iranwhich has a sizeable ethnic Baloch population.

What happens to relations now?

Although Pakistan hasn’t responded to India’s fresh salvos, it isn’t difficult to imagine what line it could take.

“It (Pakistan) will deny the allegations and lay the blame on India for Balochistan’s problems. Denying guilt and externalising blame is something Pakistan often does, and we’ll see more of it here,” said Kugelman.

India, though, may not have much to lose in the medium term.

For one, the relationship between the two countries has deteriorated since early this year. And India may not be keen on reviving talks at the moment.

“Without any mention of Balochistan for more than 60 years, talks between India and Pakistan have gone nowhere,” Madhav Nalapat, the UNESCO Peace Chair at the department of geopolitics and international relations at Manipal University, said. “Modi has made it clear that no country whose government is hostile to India can enjoy India’s indulgence.”
http://qz.com/782147/narendra-modis-message-to-the-un-balochistan-is-now-officially-an-arrow-in-indias-quiver-against-pakistan/

شواهد ترور شهید عامر ستوان رئیس اداره برق سرباز - فعال اجتماعی و مذهبی


شواهد ترور شهید عامر ستوان رئیس اداره برق سرباز - فعال اجتماعی و مذهبی
در تاریخ 10 شهریور 95 جسد حلق آویز شده عامر ستوان رئیس اداره برق شهرستان سرباز یافته شد و پس از چند روز مسئولان انتظمی تلاش کردند که پرونده را مختومه اعلام کنند.
طبق تصاویری که از محل وقوع جرم بر علیه عامر ستوان به دست آمده و ضمیمه این متن منتشر خواهد شد شواهد مبنی بر اینکه این موضوع قتل بوده و هر گونه انگیزه خودکشی منتفی می کند بیان می شوند:

1. گردن نامبرده با نخ کلفت و یا طناب باریک یک سانتی از پشت گرفته و خفه شده است.
2. قاتلان پس از کشتن وی او را به طور ناشیانه ای با روسری زنانه با قطر بیش از 5 سانتی آویزان کرده اند که هیچ گونه شباهتی با آثار به جا مانده باریک از نخ یا طناب ندارد.
3. طبق تصاویر و گفته شاهدان عینی شهید عامر در حالی آویزان شده که پاهایش روی زمین کشیده می شده اند و این موضوع که پای فرد به راحتی بر روی زمین بوده و حتی روی زمینه کج شده اند موضوع خودکشی را منتفی می کند.
4. فرد به طرزی آویزان شده است که اگر نامبرده می ایستاد قدش حتی از قسمت گره روسری اعدام هم بالاتر می رفت چه برسد که با همین روسری اعدام شود. 
5. جالب است بدانید که دست هایش نبسته بودند و کسی که قصد خودکشی داشته باشد هنگامی که در حال خفگی باشد حتما با دست های بازش از خفه شدنش جلوگیری می کند. یا روی پاهایش می ایستد که خفه نشود.
6. در تصویر واضح است که صندلی پشت سر به شکل ناشیانه ای گذاشته شده است چرا که اگر فرد روی صندلی می ایستاد قدش حتی از چهارچوبه در نیز بالاتر می رفت.
7. در خارج شدن از خانه از داخل باز بوده است و فقط به شکل معمولی بسته شده بود.
8. کلیه آثار این ترور به شکل حرفه ای از خانه پاک شده اند.
9. جالب است بدانید شهید عامر ستوان در یک آپارتمان زندگی می کرده است. اما نیروی انتظامی بدون هیچ بررسی از شواهد موجود و بدون تحقیق از همسایگان در این مورد که چه کسانی در آن شب رفت و آمد داشته اند، به دادگاه اعلام کرده که این موضوع خودکشی است!
10. پزشکی قانونی اذعان کرده که پیش از حلق آویز شدن بر اثر خفگی جان داده است.
11. نیروی انتظامی بدون تحقیق از دادگاه خواسته که پرونده را مختومه اعلام کند!
12. علیرغم اینکه خانواده گفته که عامر با هیچ کسی طرف نبوده و هیچ گونه خصومتی با کسی نداشته اما نهادهای انتظامی در ابتدا تلاش کرده اند که این موضوع را به قتل های طائفه ای نسبت دهند و پرونده را مختومه اعلام کنند اما هنگامی که نتوانسته اند، آن را یک خودکشی معمولی اعلام کرده اند.
13. از همه این موارد گذشته شهید باذن الله عامر ستوان یک فرد مذهبی، فعال اجتماعی و سیاسی، و یکی از چهره های شناخته شده در ایرانشهر و سرباز و شناخته شده در بین فعالان مذهبی نیز بود و کلیه کسانی که او را می شناسند اتهام خودکشی را بدون اندک شکی منتفی می دانند و نامبرده به هیچ عنوان در خانه، محل کار و زندگی اجتماعی با فشار خاص روحی و .... مواجه نبود که او را به سمت خودکشی بکشاند.

نتیجه گیری: قاتل یا قاتلان از افراد حرفه ای بوده اند که با توجه به شیوه کار ظمن اینکه وابسته به نهاد خاصی باشند ایجاد شده است برای اینکه این گمان ایجاد نشود تقاضای همه ما پس از نشر این شواهد این است که نیروی انتظامی و دادگستری با نزدیکان مقتول همکاری کرده و پرونده را در جریان انداخته و قاتل یا عاملان قتل را پیدا کنند.
سوال آخر: اگر مقتول کسی به غیر از عامر ستوان و مرحوم باشنده که سال قبل کشته شدند و یک فرد غیر بومی از شما استان می بود آیا ین پرونده مختومه اعلام می شد یا 20 نفر از جوانان بلوپ بازداشت و مورد اتهام قرار می گرفتند؟!
ما عدالت اجتماعی و اسلامی و انسانی می خواهیم نه چیزی بیش.

هجوم سه جانبه مرتجعان دگر ستیز به مهمانان ملل غیر فارس در مملکت عربی سعودی


هجوم سه جانبه مرتجعان دگر ستیز به مهمانان ملل غیر فارس در مملکت عربی سعودی


چند روز گذشته شاهد هجوم همسو رژیم و اپوزسیون فارس و جریان موسوم به جریان فدرال طلب وابسته به ملت های غیر فارس به سفر یک گروه از فعالان و اعضای احزاب ملل غیر فارس به مملکت پادشاه سعودی بوديم. این گروه به دعوت رسمی وزارت فرهنگ و اطلاع رساني مملکت عربی سعودی برای ادای مناسک حج و زیارت حرمین شریفین مشرف شدند.


هر چند که که هجوم رژیم اخوندی و اپوزسیون فارس به دلیل مواقف هماهنگ و واحد انها نسبت به مبارزات ازادی خواهانه ملت های غیر فارس قابل پیش بینی بود اما در این میان همراهی کورکورانه بعضی افراد و احزاب جریان فدرال طلب بسیار عجیب و غیر قابل فهم و نشان از وابستگی این جریان به نیروهای ارتجاعی شوونیست فارس چه در داخل رژیم وخارج از ان دارد. چرا که ارتباط ملل غیر فارس و تلاش برای کسب پیشتیبانی وهم پیمان بدون هیچ شکی به نفع ملل عرب احوازی، ترک ازری، کورد وبلوچ خواهد بود و تنها متضرر این امر شوونیسم فارس حاکم در تهران و اپوزسیون ان در کشورهای مختلف دنیا است، بدون شک هر گونه ارتباط و کمک به احزاب این ملل جایگاه انها را قدرتمند تر و مستقل تر خواهد کرد واین امر ترس و وحشت بی سابقه فارس ها را تفسیر می کند.
برای روشن تر کردن دلایلی که به این هجوم منتهی شد توضیح دادن چند نکته ضروری است.
اولا: رابطه پدر خواندگی وپسر خواندگی اپوزسیون و جریان فدرال طلب
همسو بودن جریال فدرالیست با اپوزسیون فارس نشان از تبعیت کورکورانه این جریان از اپوزسیون فارس دارد، حتی اگر این همسویی به ضرر ملل غیر فارس باشد. در واقع رفتار اپوزسیون با جریان فدرال همانند رابطه پدر و پسر است که در ان پسر به عنوان شخصی غیر بالغ همیشه باید از پدر خود اجازه بگیرد. و در مقابل این اتهامات جریال فدرال طلب به جای اتخاذ موقفی مستقل منفعل شد و بمانند یک متهم شروع به دفاع از خود کرد.
ثانیا: سکولاریسم و تفاوت ان با اتئیسم
یک نقد که اپوزسیون فارس و جریان فدرال طلب ان را متوجه بعضی از اعضای احزاب ملل غیر فارس حاضر در مراسم حج امسال کرد "تناقض ادای فریضه حج با سکولار بودن" احزاب مطبوع این افراد بود. این امر که حتی از جانب مجری BBC فارسی ذکر شد حجم مغرضانه بودن هجوم شوونیسم فارس وتبعیت کورکورانه جریان فدرال طلب از انان دارد. چرا که هر شخص عادی می داند که سکولار بودن به معنی بی دین یا ضد دین بودن نیست. سکولار بودن تنها اعتقاد به جدائی دین از سیاست است. و بهترین دلیل برای پذیرفته شدن این اصل و احترام جوامع سکولار و متمدن به اعتقادات فردی حضور سفير بریطانیا به همراه همسرش در مناسک حج امسال بود.
ثالثا: حق ملل غیر فارس در پیدا کردن همپیمان حتی از کشورهای مختلف
تلاش احزاب ملل غیر فارس برای ایجاد پیشتیبان و هم پیمان تا زمانی که به قیمت منافع ملل انها نباشد یک حق مشروع است. در سفر رسمی مهمانان ملل غیرفارس به مملکت عربی سعودی و دیدار انها با خادم حرمین شریفین و دیگر مسئولان تراز اول کشور نه تنها با منافع ملل عرب احوازی و کرد و ترک ازری و بلوچ منافاتی ندارد بلکه نمایندگان این ملل به صورتی خستگی ناپذیر از هیچ تلاشی برای نشان دادن اهمیت مبارزات ملل خود و ضرورت پیشتیباتی از ان دریغ نکردند. خصوصا که مملکت عربی سعودی در حال حاضر رهبری جهان عرب وکشورهای اسلامی را در رویایی با سیاستهای مدخله جویانه ومخرب ایران را برعهده گرفته است. لذا اگر در این میان متضرری باشد تنها شوونیسم فارس خواهد بود. دشمنی تاریخ فارس با امت عرب و مملکت عربی سعودی هیچ ربطی به ملت های غیر فارس ندارد.
رابعا: سفر و رابطه اپوزسیون فارس با مملکت عربی سعودی
سؤالی که در این میان پیش می اید این است که چرا سفر و رابطه بعضی افراد وابسته به اپوزسیون فارس از جمله علیرضا نوری زاده، مهرداد خوانساري، عطا الله مهاجرانی، نفيسي ودهها تن دیگر بدون هیچ نقدی صورت می گیرد در حالی که سفر نمایندگان ملل غیر فارس با هجوم بی سابقه خودی و غیر خودی قرار گرفت؟
خامسا: حضور وسیع نمایندگان غیر فارس در رسانه های عربی
صرف حضور نمایندگان ملل غیر فارس در رسانه ها نه تنها امری منفی نیست بلکه نشان از توانایی این افراد در بسیج کردن رسالنه های رسمی و غیر رسمی عربی در یک وقت بسیار حساس به نفع مبارزات ملل مطبوعشان است. و حرفهای مهمانان رسمی مملکت عربی سعودی بر وضعیت اسفناک ملل غیر فارس و جرائمی است که توسط شوونیم فارس بر این ملل روا می شود. واگر در این میان صحبتهائی در مورد مملکت عربی سعودی زده شد در واقع بیان حقیقتی بود که این نمایندگان با چشم خود در اینجا دیدند و تمام امارها و شواهد موجود انها را تایید می کند. وتنها یک نژاد پرست فارس یا کسی که کورکورانه از انها تبعیت می کند می تواند سطح رفاه و عدالت اجتماعی و عدم وجود فقر و بیکاری را در مملکت عربی سعودی منکر شود. برای نمونه رژیم فارس که داعیه رهبری جهان اسلام را دارد و نسخه پیچی برای اداره کشورهای دیگر را می کند تا کنون نه تنها ویرانی و خرابی را در جغرافیای ایران و در منطقه اشاعه کرده است و بیش از شش میلیون انسان را از این جغرافیا رانده است و حتی پناهجویان افغان را به شیوه داعش در قفسهای بزرگ نگه می دارد. در مقابل مملکت عربی سعودی را کشوری یافتیم که با توسعه همه جانبه نه تنها زندگی مرفهی برا شهروندانش فراهم کرده بلکه بیش از 14 میلیون فرصت شغلی برای شهروندان کشورهای مختلف جهان ایجاد کرده است و جامعه سعودی با اصلاحات خاموش و بی سروصدا در حال گذار به مرحله اقتصاد بدون نفت است. هیچ ازاده ای و انسان دوستی که گرفتار بیماری عرب ستیزی ودگر ستیزی نباشد از نکران این حقائق عاجز خواهد بود.  
یعقوب حر التستری – جنبش عربی ازادی بخش الأحواز